۱- امروز صرافیها غلغله بود. پر بود از رفقایی که نادانسته داشتند تیشه به ریشه خودشون میزدند.
۲- ویدیوی اون پروفسور رو هم که داشت توی منوتو توصیه به احتکار میکرد رو هم صبح دیدم. اول حرص خوردم، بعد کف کردم، بعدش خندیدم.
۳- الآن خوندم که ایرانیها توی خرید خونه و زمین در ترکیه رکورد زدند.
۴- اینستاگرام و الباقی شبکههای مجازی و پیامرسانها پر شده از خشم و نگرانی و غرغر و فحش و بدوبیراه و آیه یاس.
۵- دیشب استوری گذاشتم و عرض کردم که: “شک ندارم روزهای خوبی در راهند.”
۶- این روزها، روزهای سختی هستند. همین روزهای سخت و تلخ، میتوانند باعث اتفاقهای بینظیری بشوند. اتفاقهای خوب و امیدبخش. به شرطی که خودمون شرایط رو بدتر نکنیم. اگر به جای نق زدن و ناسزا و لیچار و آیه یاس خوندن، درست عمل کنیم.
غرغر کردن راحتترین کاره. کار مهمی نیست که. همه بلدند. حالا بیا سیصد و شونزده تا فحش به بالا تا پایین بده، ببین اوضاع تغییر میکنه یا نه.
۷- “مملکت رو هواست”، “مملکت رو آب برد”، “کشور نابود شد”، “اقتصاد فرو پاشید”، “اینجا دیگه جای زندگی نیست”، “کلاه خودت رو بچسب که باد نبره”…. اینها جملههای صحیحی نیستند. حتی اگر صحیح هم باشند، من همینجا میمونم و تلاش میکنم کشورم رو درست کنم.
من که زندگیام یِر به یِره. بیمه نیستم. هزار جور قسط و قرض و قوله دارم. پدرم درگیر بیماریه و محتاج داروهای نایابیم.
من جز این خاک و این مرز، بهشت دیگهای تو دنیا نمیشناسم؛ حالا پرفسور بیاد پوزخند بزنه به من و بگه اینجا جهنمه.
۸- نوجوان بودم و فیلم تایتانیک رو با ترس و لرز توی ویدیوی یکی از رفقا تماشا کردم. موقع غرق شدن کشتی که همه مشغول جیغ و داد و لگد و فرار بودند، گروه موسیقی وسط کشتی در حال غرق با آرامش ایستاده بود و برای امید به مردم وحشتزده، موزیک مینواخت. توی اون همه آدم ترسون لرزون، کار شجاعانه و قابل تقدیر رو همین گروه میکردند. دمشون گرم.
کار اونها تو غرق شدن کشتی و نجاتش تاثیری نداشت. اما اقلکن وحشت و بیچارگی رو مضاعف نکردند تو دلهای بقیه.
حالا کشورم، پاره تنم، مردمم، خاکم که قرار نیست عمراً غرق بشه.
۹- تکرار میکنم: “روزهای خوبی در راهند. شک ندارم. حالا بشین و تماشا کن”.
مجید خسروانجم